پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! به خدا گفت : من به اندازه ی .... من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... به اندازه عرش ..نه ....نه من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! اَدم ،.. کوله اش را بر داشت خسته و سخت قدم بر می داشت !... راهی ظلمت پر شور زمین .. زیر لبهای خدا باز شنید ،... نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش
بازدید امروز : 171
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 192211
کل یادداشتها ها : 304
نام خدا را گویم که کریم و بخشنده است و تنها
اربابیست که برای فقیران مهربان است
2-گوش کن تا از درد فقیری بگویم ,از درد دل و
اشک چشم بگویم
3-دنیا دو دسته اند : ارباب و فقیر,یک عده گرسنه
اند و یک عده سیر
4-اگر جایی یک پولدار سیر شکم دیدی ,بدان که
دور و برش چند فقیر بی پول وجود دارد
5-نون در آوردن سخت است مانند دو ماهیگیر که
یکیشان ماهی رابگیرد و دیگری شن و ماسه ته
آب را
6-اگر ماهی بین دو ماهیگیر تقسیم میشد دنیا به
چشم ماهیگیری که شن نصیبش شد نمایی
دیگرداشت
7-آدم در قدیم اینقدر حریص نبود و برای مال دنیا طمع نداشت
8-به خاطر همین است که فقیری درمان ندارد و چون درمان ندارد تو به فکر درمانش افتاد
9-بچه که بودیم با شلوار های مندرس و کنهه میچرخیدیم و دور خانه ی اربابها و پولدارها می گشتیم
-10-بچه های پولدار خربزه میخوردند و ما پوست خربزه ی آنها را میخوردیم تا مزه خربزه را بچشیم و گناه ما این بود که پول نداشتیم
11-روی پیشانی ما مهر فقیرر داشت و انگار نوشته بود که شبها شام برای خوردن نداریم-
12-نشیمن شلوار ما پراز پینه بود و دلمان برای برنج طارم و خوب لک زده بود-
13-از گرسنگی در ایوان نشسته و میخوابیدیم و در خواب نقشه های بزرگ میکشیدیم-
14-خمیر در کاسه خشک میشد و خراب میشد و فقارت همه جای خانه ی مارا گرفته بود
15-در صندوق برنج و آذوقه ی ما موش با عصا راه میرفت و مادر ما از بد بختی و بی پولی عذاب میکشید-
16-مهمان برایمان می آمد و ما آجیل نداشتیم و با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه میداشتیم و آبرو داری میکردیم
17-فقط چراغ معرفت روشنی داشت و کسانی که به کمک در کارها می آمدندبا غیرت و بدون چشم داشت کار میکردند
18-مهر و محبت مرحم دل میشد و غم و غصه کم رنگ بود
19-ای فقیری الهی بمیری و تو را در سر کوچه ی ما بکشند
20-در قدیم دستهای مردم از پول خالی بود و در محل چند نفر پولدار بودند-
21-یک چیزی راهرگز از یاد نمیبرم و اگر وضع مالی من خوب شود فخر نمیفروشم-
22-پدرم با خجالت یک بهانه برای بی پولی آورد و از دوست پولدارش پول قرض خواست
23-دوستش قرض نداد و گفت پول ندارم ...آری سیر درد دل گرسنه را نمیفهمد
24-دیدم که پدرمم از خجالت اشکش جاری شد و از بی پولی از پیشانی اش دود بلند شدعصبی شد
25-پدرم میگفت: خدایا من هم بنده ی توام پس چرا شرمنده ی زن و بچه ام میشوم
26-ز بس که ارباب ها زمین های خود را نمیتراشیدند مردم زمانه ناشی و نابلد بودند
27-اربابها به عقل و عقاید مردم قفل میزدند و درب خانه خود را با طلا آراسته میکردند
28-دار و ندارمن یک خانه یک در بود و یک گوساله کوچک و غم و غصه ام دوش به دوشم وجود داشت
29-یک شب که خیلی دردسر داشتم شبی بود که طلبکارم آمد جلوی خانه ام
30-با داد و بیداد چراغ دلم را خاموش کرد و گوساله و آبروی مرا به جای طلبش برد
31-کسی که بد شانس و فقیر است هر جوری نان درست کند نانش میسوزد
32-از فقیری شیر(با فهم و قدرت)هم که باشی روباه (ابله و نادان) خوانده میشوی
33-ای فقیری الهی گرسنه و آرزو به دل جلوی خانه ات جان بدهی
34-روز مردن که روز آخر زندگی من است معلوم است که بازهم از فقیری بی کسم
35-تا بودیم کسی خواهان ما نبود و کسی متوجه وجود ما نمیشد
36-گر به زبان مرده شور نگاه کنی خسته که میشود روح من و پدر و مادرم را لعنت میکند
37-با دقت مرا نمیشورد وفکر میکند برایش دردسر هستم
38-کامل و خوب نمیشوید و پارچه ی سفید را دورم میپیچد تا زود تر کارم تمام شود
39-ملای محل آنجوری که برای اربابان و پولداران نماز میت میخواند برای من نمیخواند
-تابوتم به سوی قبر میدود , دیگر خسته شدم و تن من برای دفن شدن ومردن هلاک است-40
41-روز مرگ من هم قبرم مثل خودم خواهان و روشنی ندارد و میترسم در دیار باقی هم همینطور باشد
ا42-ی فقیری این دم آخر هم مرا رها نمیکنی ؟؟؟؟ روز مرگم هم باید با تو دست و پنجه نرم کنم؟؟؟؟؟
43-اما وقتی که روز مردن ارباب و پولدار هاست زیر تابوت پر است از رعیت و پشت مردم زیر تابوت قوز میکند
44-مرده شور هم برای شستن پولدار آرام و قرار ندارد و برعکس روز مرگ من, مردم برای شستن فرد پولدار صف میکشند
45-ارباب و پولدار که هیچ ,اگر زنهایش هم بمیرند فقرا و مردم برایش سیاه میپوشند تا عزادار باشند
46فقیر و مردم رعیت از گریه برای پولداران تمام بلوز خود را خیس اشک میکنند و آدم که به این کارتوجه میکند دیوانه میشود-
47-ای فقیری الهی دلت آتش بگیرد ,چون به خاطر وجود تو پولدار ها ما فقرا را خل و دیوانه میدانند
48-ای فقیری الهی پسرت بمیرد و یا شب عروسی اش شب عزای تو باشد
49-فقیری اگر زیاد نباشد برکت است و سلامتی بالاترین نعمت است-
50-دل ارباب و پولدار بعد مرگ دنبال مال و منالشان است و به فکر جاه و جلال خود می افتند-
51--در قبرستان وضع فقیر و پولدار یکی است و جای هردو یک وجب خاک است-
52-کفن هردو هم اندازه است ولی خوبی وبدی است که در دنیا و خاطرات می ماند
53--اسکندر مقدونر که جهانگشا و با قدرت و عظمت بود
54-اگرچه پول و طلا داشت ودر کاخش قالی های باارزش وجود داشت اما روز مرگش دستانش خالی بود-54
55-اما امام علی (ع) شاهی بود که فقیرانه می زیست چشمانش از غم فقیران خواب نداشت
56-نیمه شب نان و خرما به دوش میگرفت و به فقرا میداد
57-به خاطر همین است که امام علی(ع) شاه دو جهان و الگوی جوانمردان است
58-خدایا چند آرزو دارم که از تو میخواهم به آبروی فقرای آبرومند آرزویم را برآورده کنی
59-دستان جوانمرد و پهلوان (بخشنده ) از پول خالی نباشد و دستش جلوی ناجوانمردان دراز نشود
60-جوانمرد بی حرمت و بیچار و محتاج به نامرد نشود-
61-مرد بخشنده و بزرگ هیچ وقت کوچک نشود چون نیازمندان به دستش نگاه دوخته اند
62 - خدایا فقیران را محتاج نامردان مکن و دل چشم انتظاران را سرد نکن