پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! به خدا گفت : من به اندازه ی .... من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... به اندازه عرش ..نه ....نه من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! اَدم ،.. کوله اش را بر داشت خسته و سخت قدم بر می داشت !... راهی ظلمت پر شور زمین .. زیر لبهای خدا باز شنید ،... نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش
بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 14
کل بازدید : 191881
کل یادداشتها ها : 304
من زنم!
باید باکره باشی...باید پاک باشی
برای آسایش خاطر مردانی که پیش از تو پرده ها دریده اند
چرایش را نمیدانی
فقط میدانی قانون است
سنت است
دسن است
قانون و سنت را میدانی مردان ساخته اند
اما در خلوت می اندیشی به مرد بودن خدا
و گاهی فکر میکنی
شاید خدا نیز مردان ساخته اند
من زنم!
با دست هایی که دیگر دلخوش به النگوهایی نیست
که زرق و برقش شخصیتم باشد
من زنم
و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو
میدانی؟
ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است
به مادر و خواهرت که میرسی قیصر میشوی
دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی
و صبح ها از دنده ی دیگری از خواب پا میشوی
تمام حرف هایت عوض می شود
دردم می آید نمی فهمی
تفکر فروشی بدتر از تن فروشی ست
حیف که ناموس برای تو----است نه تفکر
بی اهمیت تر از ف ا ح ش ه تنی است
من محتاج درک شدن نیستم
دردم می آید خر فرض شوم
دردم می آید که آنقدر خوب سر وجدانت کلاه می گذاری
و هر بار آزادیم را محدود می کنی
می گویی من به تو اطمینان دارم
اما اجتماع خراب است
نسل تو هم که مسئول خرابی هایش نبود
میدانی؟
دلم از مادرهایمان می گیرد
بدبخت هایی بودند که حتی میترسیدند باور کننند
حق شان پایمال شده
خیانت نمی کردند
نه اینکه از زندگی راضی بودند
نه....
خیانت هم شهامت میخواست
نسل تو از مادرهایمان همه چیز را گرفت
جایش النگو داد
مادرم از میترسد
از لقمه حرام میترسد
تو هم که خوب میدانی
ترساندن بهترین ابزار کنترل است
دردم می آید....
این را هم بخوانی میگویی اغراق است
ببینم که فردا دختر مردم زیر پاهای
گشت ارشاد به جرم موی بازش کتک می خورد
باز هم همین را میگویی
ببینم آنجا هم اندازه درون خانه غیرت داری
دردم می آید که به قول شما تمام زن های اطرافتان خرابند
و آنهایی هم که نیستند همه فامیل خودتانند
دردم می آید
از این همه بی کسی....دردم می آید!((سیمین دانشور))