پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! به خدا گفت : من به اندازه ی .... من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... به اندازه عرش ..نه ....نه من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! اَدم ،.. کوله اش را بر داشت خسته و سخت قدم بر می داشت !... راهی ظلمت پر شور زمین .. زیر لبهای خدا باز شنید ،... نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش
بازدید امروز : 263
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 192303
کل یادداشتها ها : 304
*************************
زن: خبر خوب! من حامله هستم، تو بالاخره پدر شدی...
مرد: چمدانت را ببند، همین حالا و برای همیشه از اینجا برو!...
زن: چرا؟!...
مرد: من دو سال قبل بدون این که به کسی بگویم، عمل وازکتومی انجام دادم...
زن (با گریه و جیغ): اگر به من توجه میکردی، این اتفاق هرگز رخ نمیداد، من تمام این مدت با پسرخالهام میخوابیدم چون تو همیشه منشیهای شرکت را بیشتر از همسرت دوست داشتی، بزرگترین دروغت هم این بود که بهم گفتی عاشقم هستی...
مرد: نه! بزرگترین دروغم این بود که عمل وازکتومی داشتهام…
************************
نامه عاشقانه یک قصاب
******************************
ما که نفهمیدیم چی میگه شما چطور ؟؟
*****************************
****************************
پیام این تصویر اینکه هرکی مشتری این بانک بشه شلوارو خشتکش پرچم میشه
*********************
شنیدی دارن فیلم تایتانیک ایرانی رو می سازن؟؟؟
***************************
کارت تبریک رو دسته گل رو داشته باش
**********************
خودشو برای مامانش لوس میکنه
*********************
چند وقت پیش با یه پسری دوست شده بودم که از خودم کوچکتر بودو خیلی از فامیلاش حساب میبرد،
یه روز موبایلش زنگ خورد من جواب دادم!
یه خانومه پشت خط بود. پرسید شما؟؟
منم واسه این که آبروش نره پرو پرو گفتم خواهرشم!
بعد من پرسیدم شما؟؟
گفت مادرتم...!!!!
یعنی غلط کنم جواب تلفن کسیو بدم دیگه!!!!
************************
مامور سرشماری اومده دم در خونه، صدتا سوال بله خیر داره میپرسه، جواب 90 تاش پَــــ نَ پـَــــ ست! وسط تهرانیم، بعد میگه شما آب لوله کشی مصرف میکنین؟ خواستم بگم پَـــ نَ پَـــ آبو میریم از سرچاه میاریم، گفتم ولش کن! بعدش میگه شما شهرنشین هستین؟ خواستم بگم پَـــ نَ پَـــ چادرنشینیم، ژست شهرنشینی گرفتیم ریا نشه، گفتم بیخیال! بعدش میپرسه شما گاز شهری دارین؟ دیگه قاطی کردم گفتم پَـــ نَ پَـــ میگـ*زیم با گرماش خودمونو گرم میکنیم! خیالت راحت شد؟
***********************
قلیان دست ساز ایرانی
************************
بابام واسه کمک خرج عروسیم 6 ، 7 میلیون واسم کنار گذاشته، دندونامم هم همینقدر خرج دارن، الان باید بین زن و دندون یکی رو انتخاب کنم !
خب معلومه دندون! زن بگیری بقیه جاهاتم خراب میشن البته ازدواج با زن دندونپزشک هم خوبه! میشه با یه تیر دو نشون زد
***********************
یه زمانی مردا یک تار سیبیلشون واسه یه شهر سند بود
الان اگه کل پشمامم بزنم، نیم کیلو پنیر نمیدن دستم
پشمم پشمای قدیم
**********************
**********************
روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت:
پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم!!
روباه تا موبایل رو داد به زاغ
زاغ گفت: این عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایى ازم زدی .....پدرسگ
*******************
شماها یادتون میاد یه زمانی کارمون که با کامپیوتر تموم میشد رو کی برد و مانیتور و کیس رو کاور میکشیدیم!
دقیقاً در حد رو مبلی پذیرایی
**********************
نیم کیلو باش ولی مرد باش
*************************
واقعا چه حوصلهای داره این پشه تا طبقه 10 میاد واسه 2 قطره خون! آخه اسکل، عین همین خون تو همکف هم هست
بعد سوال مهم تر اینه که پشه ها تو این بارون سیل آسا چطور 10 طبقه بال میزنن میان تو اتاقم ؟
مجبورن...می فهمی؟ مجبور
***************************
- کدوم زنگو بزنم؟
- زنگ چهارم !
***************************
مامور سرشماری : شما از اینترنت استفاده می کنید؟
زن : نه شکر خدا
مامور سرشماری: بچه هاتون هم از اینترنت استفاده نمی کنند؟
زن: نه خانم. ما بچه هامون رو درست تربیت کردیم