پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! به خدا گفت : من به اندازه ی .... من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... به اندازه عرش ..نه ....نه من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! اَدم ،.. کوله اش را بر داشت خسته و سخت قدم بر می داشت !... راهی ظلمت پر شور زمین .. زیر لبهای خدا باز شنید ،... نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش
بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 14
کل بازدید : 191859
کل یادداشتها ها : 304
سلام به تک تک دوستان عزیزم در این دنیای مجازی
دوستانی واقعی و حقیقی راستین و دلسوز م.
عزیزان خبر دار شدیم دوست عزیز مون خواهر بزرگوارمون سرکار خانم { ماهرخ } به دلیل بیماری در بیمارستان تحت مداوا میباشد و تا جایی که من خبر دار هستم از لحاظ جسمی در وضعیت مناسبی نیستند .
وظیفه خودم دونستم که امروز پستس بذارم و از همه دوستداران { ماهرخ } بخوام که برای سلامتیه این خواهر بزرگوارمون دست به دعا بشن.
خدایا تورو سوگند به جلال و عظمتت سلامتیه خواهر بزرگوارم ماهرخ رو بهش برگردون .
وبا استجابت دعای ما دل همسر و فرزندانش رو شاد کن .
. آمین یا رب العالمین .
این نوشته زیر . دلنوشته خود ماهرخ هستش
_?♥?? ماه رخ ??♥?_ : برایت دعا می کنم ...
دعا می کنم که هیچ گاه چشمهان تو را در انحصار قطره های اشک نبینم
و تو برایم دعا کن که ابر چشمهایم همیشه برای تو ببارد .
دعا می کنم ...
خواهشن برای دوستم یا دختر خاله ام دعا کنیند