پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! به خدا گفت : من به اندازه ی .... من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... به اندازه عرش ..نه ....نه من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! اَدم ،.. کوله اش را بر داشت خسته و سخت قدم بر می داشت !... راهی ظلمت پر شور زمین .. زیر لبهای خدا باز شنید ،... نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش
بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 192096
کل یادداشتها ها : 304
لغت نامه طنز فارسی به فارسی طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب بالماسکه : آن چیز برای ما است (در زبان قمی) مترو:تلفیقی از کنسرو ، چرخ گوشت ، بوی بد و قطار مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز . مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند. روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون . تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند . مهندس : به کسی میگویند که همیشه در کارها گند میرند . پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است. شِنبِمِه : وقتی شن های لب دریا به یک قمی چسبیده باشد . کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است. دانشگاه: یک دوره چهارساله که ازش چیز بیشتری یادم نمی آید . طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید . قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد . لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است . اعصاب : چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند تو داشته باشی. خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد. بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است. لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد. عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است. مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند. منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند. قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود. بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید. هر ننه قمری : کلمه ای عمده ی ایرانیان از آن برای خطاب کردن سایرین استفاده میکنند بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است. گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند . زن همسایه : موجودی که ساعت ها دم در حرف میزند اما داخل نمیاد چون دیرش میشود . رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟ پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود. صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید. هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند . جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود. و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید. شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد. پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد. خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم. فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.