پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی .. اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. ... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!.. یاد من باش ... که بس تنهایم !!. بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! به خدا گفت : من به اندازه ی .... من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... به اندازه عرش ..نه ....نه من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! اَدم ،.. کوله اش را بر داشت خسته و سخت قدم بر می داشت !... راهی ظلمت پر شور زمین .. زیر لبهای خدا باز شنید ،... نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 87
کل بازدید : 192010
کل یادداشتها ها : 304
شش سال اول زندگی :
- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن
دوره دبستان:
- موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
- پات رو تو جامیزی نکن
- ورق های دفترت رو پاره نکن
- مدادت رو تو دهنت نکن
- تخته پاک کن رو خیس نکن
- حیاط مدرسه رو کثیف نکن
- گچ رو پرت نکن
- تو راهرو سروصدا نکن
ته دیگه طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند !
شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه !!
ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه !
قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم !
لاک پشتم نشدیم گشت ارشاد نتونه به لاکمون گیر بده !
خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزمون هم بشینه !
موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنن !
پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن !
دریاچه ارومیه هم نشدیم دورمون حلقه انسانی تشکیل بدن !
آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن !
مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن !
شریعتی صبح تا شب سیگار میکشید همه میگفتن: بابا از فکرشههه ، شریعتییییییی ، از روشنفکریشهههههه ، حالا میری مغازه کبریت واسه خونه بخری همه میگن سیگاری بدبخت ، شریعتی هم نشدیم لاقل هر کار میکنیم بگن این میفهمه چیکار میکنه !
به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگههههههههه ، یک نگاه عاقل اندر دیوانه کرد دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون پسرم ، استادم نشدیم شخصیت کسی رو خورد کنیم !
کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن...!
کلاه هم نشدیم ملت رو سرگرم کنیم !
ای خدااااااا! بختک هم نشدیم بیفتیم رو ملت !
تام و جری هم نشدیم زندگیمون سرتاسر هیجان باشه !
فکر هایم سهم تو..روشنی را هم ببر..
و به اندازه ی هر روز سلامم سهم تو..
غرق خواهم شد به دریایت..قایقم هم سهم تو..
فارغ از امروز و هر روزم..
هنوزم..
هرچه دارم..یا ندارم..
هستیم..آرزوهایم..سکوتم..یا که صبرم..
حتی صدایم سهم تو..
شوق پروازم..هوایم..هر تلاشم تا بلندای فلک..
آسمانم سهم تو..این زمینم..یا که باران..
اشک هایم..گریه هایم..شادی ام..تنهایی ام..
این ها همه سهم تو باد..
من نمازم یا نیازم سهم تو..
من دعایم سهم تو..
شایدم حتی خدایم سهم تو..
اما نگاهت..تنها نگاهت سهم من..
تنها نگاهت تا ابد..
تا ابد از آن من..
هنر گریم فانتزی (Face Painting)، همان نقاشی روی صورت بچه ها به شکل های کارتونی است که این هنر سالیان سال در کشورهای غربی و شرقی رایج بوده و مردمان اروپا، آمریکا، آفریقا و آسیا به مناسبت های گوناگون مثل جشن های سنتی و کریسمس، هالووین، جشن تخم مرغ و پاییز و در همه فستیوال ها و برنامه ها اقدام به این کار می کردند.
این هنر نیز گذشته از چیره دستی نقاش و تلفیق رنگ ها از ذوق خاصی بهره می گیرد که بنا به هر مناسبتی می تواند چهره کودکان را به شاهزادگان زیبا، حیوانات دوست داشتنی و یا ابر قهرمانان داستان ها تغییر دهد. تصاویر زیر نمونه هایی از این هنر را نمایش می دهد که علاوه بر قرار دادن الگویی برای علاقمندان، مفتخریم تا لبخند کوچکی را بر لبهای شما دوستان بنشانیم.
برای پیدا کردن یک چیز کوچک مثل گوشواره کافیست سر جاروبرقی را
با پارچه ای ببندید و با استفاده از جارو برقی آنرا بیابید
برای محافظت از ناخنتان در هنگام انداختن کلید جدید به جا کلیدی از منگنه بازکن استفاده کنید
ادامه مطلب...
کاش یاد تو
به سان فلفلی زیر بینی که تحریکت میکند عطسه کنی،
قلبم را تحریک میکرد
تا هرآنچه از تو در قلب دارم
بیرون بریزد . . .
دلم یک اتفاق میخواهد
یک تلفن نا آشنا...
با بی میلی تمام جواب دهم
و
صدای تو...............
برای تو مینویسم
از احساس
یخ کرده ام
حسی که حال به سادگی نه به شور نمیاید
حس که تا کسی میگوید
دوستت دارم
تنها با لبخند در دل میگویم
اه
و بعد به ان کس میگویم
ان طرف را ببین چه دختر زیبایی منتظرت هست
تا این را میگویم
میرود به همین سادگی
و من در سکوت به این ادمهایی که
میگویند دوستت دارم
اما خیلی ساده تنهایم میگذارند مینگرم
و تنها در دل شادم حداقل بعضی ادمها هم هستند که کنارم هستند و دوست داشتنشان دروغ نیست
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همانجا بماند
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت ...
دلت را محکم تر اگر بتکانی
تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
و همه حسرت ها و آرزوهایت ...
باز هم محکم تر از قبل بتکان
تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!
حالا آرام تر، آرام تر بتکان
تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
خاطره، خاطره است
باید باشد، باید بماند ...
کافی ست؟
نه، هنوز دلت خاک دارد
یک تکان دیگر بس است
تکاندی؟
دلت را ببین
چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟
حالا این دل جای "او"ست
دعوتش کن
این دل مال "او"ست...
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا
و حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه
یک قاب تجربه و مشتی خاطره
مشتی خاطره و یک "او"...
خـانه تـکانی دلـت مبـارک