شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ [death] نشسته بود داشت تلويزيون ميديد که يهو مرگ اومد پيشش … مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت … مرده يه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بيخيال ما بشو بذار واسه بعدا … مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چي طبق برنامست.طبق ليست من الان نوبت توئه مرده گفت : حداقل بذار يه شربت بيارم خستگيت در بره بعد جونمو بگير … مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بياره… براي ديدن ادمه داستان به وبلاگم برويند
2-عاشقانه ها
رتبه 0
0 برگزیده
191 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
2-عاشقانه ها عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top