سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوشته شده در تاریخ 92/10/25 ساعت 8:29 ع توسط مهدی حق شناس



دستهایی لرزان


نگاهی مهربان اما خسته


 کمری که از درد روزگار خمیده


 قلبی پر از محبت که از زخم های بسیارشکسته


به یاد می آورم هر روز و هر ساعت 


تنها چهار سالم بود 


نگران و ناراحت از زمین خوردن های بچگی روی زمین نشسته


و چشمانی خیس


نگاه تند مادر که دعوا میکرد چرا مراقب نبوده ای و لب ورچیدنهایم


و تو با نگاهی پر از خشم به سویش می آمدی و در حین اینکه


با آرامش به آغوشم میکشیدیبا مادرم دعوا کردی و گفتی 


سحر من و دعوا نکن و با عشق با همان دستان لرزان


اشکهایم را پاک میکردی و میگفتی:این نوه نازنین من است







  پیام رسان 
+ راه که میروی ، عقب می مانم نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد . . . تو فقط برای منی !

+ سلام به زودی ادرس وب لاگم تغییر می کند دوستان برای همراهی من به ان بروید

+ سلام چرا محدویت دارم در امکانتات وبلاگم

+ شبتون خوش بای

+ برای بار اول با انگشتم زدم توی چشم دشمن<a http://upload7.ir/images/36805737836914191203.jpg

+ گلهای بهشت سایبانت / یک دسته ستاره ارمغانت یک باغ از گلهای نرگس / تقدیم وجود مهربانت.

+ سخت است که دور از رخ دلدار بمیرم / از حسرت گل در صف گلزار بمیرم درد است مرا ، کز غم هجران تو دلبر / باشی تو طبیب و من بیمار بمیرم

+ سلام یکبار بیا به وبم اگه خوب بود کامنت بگذار واگه بد بود بازهم بگذار منتظر حضور پوررنگ شما دروبم هستم

+ یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی

+ توی زندگی افرادی هستند که مثل قطار شهربازی می مونن، از بودن با اونا لذت می بری، ولی باهاشون به جایی نمی رسی




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ